کد مطلب:327953 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:325

ممزوج کردن حق و باطل؛ سلاح دیگر منحرفان
طبیعی است كسانی كه در جامعه اسلامی می خواهند با دین و قرآن و معارف و ارزش های دینی مقابله كنند برای رسیدن به اهداف خود هرگز راه مقابله مستقیم را انتخاب نمی كنند؛ زیرا به خوبی می دانند در آن صورت با مخالفت عمومی مردم مسلمان روبه رو خواهند شد و در همان نخستین گام شكست خواهند خورد. آنها با استفاده از نكات روان شناختی راه كارهای مناسب را در راستای اهداف شیطانی خود بر می گزینند.

یكی از راه كارهای آنها ممزوج كردن حق و باطل است. آنها حق و باطل را در هم ممزوج می كنند و آمیزه ای از سخنان حق و باطل را با بیانی زیبا تبلیغ می كنند تا مخاطبان آنها كه احیانا آگاهی و كارشناسی لازم را در تشخیص سخن حق از باطل ندارند، مجموع سخن آنها را قبول كنند، تا در نتیجه آن مطلب باطلی كه با لعاب حق تزیین شده و در زیر نقاب بیان ادبی زیبا پنهان است، ناخودآگاه به فكر و ذهن شنونده القا شود.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:



فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لكن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمز جان فهنالك یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی -نهج البلاغه، خطبه 50. ی



اگر سخن باطل از اختلاط با حق جدا شود، كسانی كه به دنبال حق بودند حق را می شناختند و باطل بر آنها مخفی نمی شد و نیز اگر حق از امتزاج با باطل جدا می شد زبان معاندین از تبلیغ باطل قطع می شد، ولی آنها حق و باطل را در هم می آمیزند و امر را مشتبه می كنند. در این فضا است كه شیطان ولایت و رهبری خودش را بر منحرفان و دوستانش تحكیم می بخشد و به وسیله آنها انسان ها را گمراه می كند و انسان هایی كه با هدایت الهی به حق رهنمون می شوند از تسلط شیطان و عوامل او نجات می یابند.

طبیعی است منحرفان و كسانی كه به تعبیر قرآن قلب و روح آنها دچار تنگی است و در مقابل خدا حاضر به تسلیم نیستند، آیات متشابه و آن دسته از روایاتی را كه از نظر سند مغشوش یا از نظر دلالت متشابه است، سرلوحه كار و تبلیغ خویش علیه اسلام قرار می دهند و از شنیدن محكمات قرآن و سخن حق و معارف الهی كه از زبان اهل بیت و ائمه معصومین علیهم السلام با اسناد معتبر رسیده است، گریزانند.

اینان كه گاه خود را مسلمان می دانند، دانسته یا ندانسته، با معاندین اسلام هم صدا می شوند؛ زیرا آنها نیز در پی آنند كه ضعف هایی به دروغ به اسلام نسبت دهند و با بزرگ كردن آنها از رغبت انسان های حق طلبی كه تا كنون مسلمان نشده اند، بكاهند. در این نوشتار، روی سخن با ملحدان و دشمنان غیر مسلمان نیست؛ بلكه با كسانی است كه خود را مسلمان می دانند.

البته ممكن است آنان برای گوش فرا ندادن به سخن حق و سرباز زدن از تسلیم در مقابل عقل و منطق، توجیهاتی از قبیل آنچه در قسمت قرائت ها و برداشت های مختلف از دین بدان اشاره شد، برای خود دست و پا كنند و بدون توجه به پیامدهای سخنان خود بر موضع خود اصرار ورزند. ما نیز در این قسمت، قضاوت درباره آن توجیهات و سرانجام تفكر مذكور را به عهده خود خوانندگان محترم می گذاریم؛ لكن از سر دلسوزی و خیر خواهی آنان را به بازنگری در عقاید و افكار و ایمانشان فرا می خوانیم. هم چنان كه قرآن نیز از مومنین می خواهد یكدیگر را به تفكر و تعقل و صلاح و هدایت دعوت كنند و حق را به یكدیگر یاد آوری نمایند.



قرائت های مختلف؛ حربه ای برای مقابله با قرآن



در قسمت های پیشین كتاب سخنانی به اختصار درباره عظمت و ویژگی های بزرگ ترین نعمت الهی بر بندگان، یعنی قرآن كریم، بیان شد. نیز گذشت كه خدای متعال، قرآن كریم را به وسیله شریف ترین فرشتگان، حضرت جبرئیل امین، بر عزیزترین بندگان خود، حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل فرمود تا در اختیار انسان قرار گیرد و انسان با آشنا شدن و به كار بستن دستورات و رهنمودهای این كتاب آسمانی در زندگی فردی و اجتماعی، سعادت دنیا و آخرت خویش را تأمین كند.

بخشی از بیانات حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه، مبنی بر لزوم تمسك به قرآن با هدف رفع فتنه ها و گمراهی ها و درمان دردها و مشكلات فردی و اجتماعی، مورد توجه قرار گرفت و نیز گفته شد تفسیر و تبیین قرآن به معنای تبیین احكام و تفصیل جزئیات مسائل و وظایف دینی، تنه در صلاحیت پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام است. این مطلب نیز توضیح داده شد كه تفسیر قرآن در خارج از حوزه احكام و وظایف دینی و تبیین معارف آن برای دیگران نیز تنها در صلاحیت متخصصان و عالمان دین و آشنایان به علوم قرآن و اهل بیت است گفتیم تنها، دانشمندانی كه عمر خویش را در فهم معارف دین و علوم اهل بیت مصروف كرده اند، قادرند متشابهات و محكمات قرآن را از یكدیگر باز شناسند و به كمك محكمات و روایات اهل بیت علیهم السلام متشابهات قرآن را نیز تفسیر و معارف قرآن را برای مردم بیان كنند تا مردم بتوانند آن را مبنای حركت فكری و الگوی عملی و تكاملی فردی و اجتماعی خود قرار دهند و این دعوت خداوند را كه:



یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم -انفال، 24. ترجمه آیه چنین است: ای كسانی كه ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فرا خواندند كه به شما حیات می بخشد آنان را اجابت كنید. ی



لبیك گویند و زمینه رستگاری خود را فراهم سازند.

در مقابل اشاره كردیم كسانی از دیرباز با الهامات و وساوس شیطانی در صدد برآمده اند تا مردم را از قرآن جدا كنند. اینان برای رسیدن به اهداف شیطانی خود در تلاشند تا با تخیل آفرینی چنین وانمود كنند كه قرآن قابل فهم نیست و در نتیجه نباید انتظار داشت كه قرآن ما را در زندگی هدایت و راهنمایی كند، و گفتیم این شبهه شیطانی كه در طول تاریخ به اشكال مختلفی وجود داشته است، امروزه به شكل تكامل یافته اش به اوج خود رسیده و به صورت های جدیدی مطرح می شود؛ تا بدان جا كه گاه امروزه مخالفان قرآن و فرهنگ دینی تخیلات خود را به شكل این تئوری كه (( زبان دین زبان مخصوصی است)) بیان می كنند، تا كسانی كه از علوم و معارف دینی آگاهی كافی ندارند فریب دهند. هنگامی كه از اینان سوال می شود منظورشان از این كه (( زبان دین زبان مخصوصی است)) چیست، آنان در پاسخ، (( خاص بودن زبان دین)) را چنین بیان می كنند كه آموزه های دینی و قرآن، الفاظ و قالب هایی است كه محتوای آنها را برداشت ها و ذهنیت های خود انسان ها تشكیل می دهد. البته این نظریه خود را به گونه ای بیان می كنند كه شما به آسانی به هدف و مقصود آنها پی نبرید؛ زیرا در آن صورت به بی اساس بودن سخن آنها پی خواهید برد.

به نظر می رسد تفكر مذكور كه گاه با نام (( صراطهای مستقیم)) و گاه با تعبیر (( برداشت ها، قرائت ها یا تفسیرهای مختلف از دین)) و گاه در قالب تئوری های (( زبان دین)) و یا (( دین اقلی و اكثری)) بیان می شود هدفی جز مقابله با اعتقادات دینی و تفكر توحیدی نداشته باشد. بر آگاهان پوشیده نیست كه متدینان و به خصوص اندیشمندان تیزهوش مسلمان، زیرك تر از آنند كه به دور بودن سخنان آنان از عقل و منطق پی نبرند یا از اهداف پنهان القا كنندگان این شبهات بی اساس غافل بمانند.



انگیزه و هدف مخالفان فرهنگ دینی از نظر قرآن



با توجه به مطالب پیش گفته این سوال مطرح می شود كه انگیزه و هدف مخالفان از این شیطنت ها در مقابله با قرآن و فرهنگ دینی مردم چیست؟ برای پاسخ، ابتدا نظر قرآن را بررسی می كنیم و سپس به توضیح سخن حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در این باره می پردازیم.

از قرآن چنین استفاده می شود كه از همان آغاز نزول، شیطان در صدد برآمد و تمام سعی خویش را به كار گرفت تا با استفاده از نقاط ضعف شیاطین انس و انسان های دنیا پرست، مردم را از قرآن جدا كند. از شیطان نیز جز این انتظار نمی رفت؛ زیرا قسم یاد كرده بود كه



فبعزتك لا غوینهم اجمعین الا عبادك منهم المخلصین -ص، 82 - 83. ی



به عزتت سوگند، كه همه آدمی زادگان را گمراه می كنم، مگر بندگان مخلص تو كه از فریب دادن آنها مایوس هستم. شیطان برای عملی كردن نقشه خود مبنی بر گمراه كردن مردم و محروم كردن آنها از معارف قرآن ، آیات متشابه قرآن كریم را دست آویز قرار داد. دنیاپرستان و اولیای خود را به تبعیت از متشابهات قرآن، بدون توجه به محكمات، تشویق و ترغیب می نمود تا از طریق آنان سایرین را نیز به تردید و گمراهی بكشاند. خدای متعال بعد از تقسیم آیات قرآن به محكمات و متشابهات می فرماید:



فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله -آل عمران، 7. ی



كسانی كه سر تا پای وجودشان انحراف و پلیدی و خود پرستی است و قلبشان بیمار است و تحت تاثیر القائات شیطان قرار گرفته اند، محكمات قرآن و عقاید بدیهی و روشن دین را رها می كنند و با استناد به ظاهر آیات متشابه در تلاشند تا با بیان و تفسیرهای نابجا و تحریف در معارف قرآن مردم را گمراه كنند. این چنین انسان هایی دست پروردگان شیطانند، كه او را در تحقق بخشیدن به هدفش یاری می دهند. قرآن این انسان ها را با عناوینی از قبیل (( فی قلوبهم زیغ)) یا (( فی قلوبهم مرض)) یاد می كند و مردم را از پیروی آنان بر حذر می دارد.

آنچه در این جا مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد، تبیین انگیزه چنین انسان هایی در مخالفت با فرهنگ دینی، از نظر قرآن است. قرآن كریم می فرماید كسانی با انگیزه (( ابتغاء الفتنه))، متشابهات قرآن را ملاك فكر و عمل خود قرار می دهند و با دست آویز قرار دادن متشابهات یا با تاویل و تفسیرهای نادرست از آیات، ظاهر قرآن را رها كرده، فتنه جویی می كنند.

سوالی كه در این جا مطرح می شود این است كه فتنه چیست؟ و فتنه جویی كدام است؟ متخصصان علم لغت، به خصوص آنهایی كه سعی دارند لغت را به معنای اصلی خود برگردانند و با توجه به معنای اصلی لغت واژه ها را معنا كنند، گفته اند فتنه در اصل به معنای داغ كردن شی ء بر روی آتش است. آن گاه كه شی ء بر روی آتش قرار می گیرد تا داغ یا سوزانده یا ذوب شود، عرب از این معنا به (( فتنه))؛ یعنی آن شی ء را داغ كرد، تعبیر می كند. در قرآن نیز ماده (( فتنه)) به همین معنای لغوی به كار رفته است؛ آن جا كه می فرماید: یوم هم علی النار یفتنون؛ یعنی روزی كه آنها با آتش -ذاریات، 13 ی سوزانده می شوند.

بنابراین، اصل معنای لغوی (( فتنه)) سوزاندن و ذوب كردن است؛ لكن چنان كه لغت شناسان می گویند گاه با توجه به لوازم یك معنای لغوی، آن معنا به لوازم یا ملزومات آن نیز سرایت می كند و با اشراب لازمه معنا و استعمال آن لغت در لازمه معنا، كم كم آن لازم به صورت معنای دوم و سوم برای لغت در می آید. لغت و واژه (( فتنه)) نیز بدین صورت است؛ زیرا چنان كه گفته شد (( فتنه)) در اصل به معنای داغ شدن است، لكن (( داغ شدن)) یك لازمه ای دارد و آن این كه اگر این داغ شدن و در آتش قرار گرفتن در مورد انسان اتفاق بیفتد - نظیر آیه یوم هم علی النار یفتنون --ذاریات، 13 ی انسان حالت اضطراب پیدا می كند. اضطراب نیز گاه ظاهری و بدنی است؛ مثل آن كه مربوط به داغ شدن و سوختن جسمانی است و گاه ناشی از امور باطنی و روحی است. پس اضطراب در واقع از لوازم (( فتنه)) و داغ شدن است؛ سپس از باب گسترش در معنای لفظ، به چیزهایی كه باعث اضطراب های معنوی و باطنی می گردد نیز (((( فتنه)))) اطلاق می شود. از آن جا كه یك قسم از اضطراب های روحی و روانی، اضطراب و نگرانی و تردیدی است كه در زمینه اعتقادات پیش می آید؛ به آنچه چنین اضطراب هایی را باعث شود نیز ((فتنه)) گفته اند.

آن جا كه گفته می شود ((فتنه در دین ))؛ به این لحاظ است كه كسانی در صدد بر می آیند تا با القائات موهوم و باطل، متدینان را در اعتقادات و ایمانشان دچار تزلزل و اضطراب كنند و آنها را از دین حق و اعتقادات دینی برگردانند.

به امتحان نیز ((فتنه)) گفته اند؛ زیرا موجب اضطراب و نگرانی است. چون انسان در هنگام امتحان، مضطرب و نگران نتیجه است، آرامش روحی و سكونت قلب ندارد. واژه ((فتنه)) در قرآن نیز آیات متعددی به همین معنای اضطراب ناشی از امتحان آمده است. قرآن می فرماید: انما اموالكم و اولادكم فتنه؛ اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش شمایند. یا می فرماید:-انفال، 28 ی و نبلوكم بالشر و الخیر فتنه؛ ما شما را به وسیله خیر و شر و نعمت و-انبیاء 35 ی نقمت می آزماییم. گاه نیز به خود عذاب و ناراحتی ((فتنه)) اطلاق شده است.

بدیهی است در آیه مورد بحث



هو الذی انزل علیك الكتاب منه آیات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه



فتنه به معنای فتنه در دین مراد است؛ زیرا تبعیت از متشابهات با امتحان و آزمون تناسبی ندارد و كسانی كه از متشابهات تبعیت می كنند در صدد شكنجه و عذاب كردن دیگران نیستند. نیز به معنای داغ كردن و سوزاندن نیست؛ بلكه فتنه جویی آنها بدین علت است كه در صددند تا با دست آویز قرار دادن آیات متشابه، در افكار و عقاید دینی مردم تزلزل و اضطراب ایجاد كنند و آنها را گم راه نمایند.